همشهری آنلاین_ مریم قاسمی: اگر از بچههای دهه پنجاه و شصت جنوب شهر بپرسید که در دوران درس و مدرسه چه کاری برایتان سودمند بوده، درصد بالایی از آنها از تجربه کسبوکار در دوران نوجوانی و دانشآموزی حرف میزنند. اغلب این بچهها یا در کنار پدر و اقوام نزدیکشان و یا افراد غریبه، مثل مغازهدار و کاسب محله، فوتوفن حرفههایی مثل نجاری، برقکاری، مکانیکی، تراشکاری، سنگبری، بنایی، نقاشی و... را یاد میگرفتند و بعد از مدتی میتوانستند از این راه کسب درآمد کنند.
راستش، پول درآوردن از حرفه و شغل در نوجوانی لذت بخصوصی دارد. همین که دست آدم توی جیب خودش است و میتواند کمکخرج خانواده باشد، یک دنیا میارزد. البته شاید خانواده و بهویژه پدران، نیازی هم به درآمد فرزندان خود نداشته باشند، اما هدف اصلیشان این است که اولاً فرزندانشان بیهنر بار نیایند و حرفه و فنی را بیاموزند تا بتوانند در آینده گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند و دوما، بهصورت عملی، سختی کار و چگونگی به دست آورد پول و سرمایه را درک کنند.
«مهدی محمودیان» از جمله بچههای دهه ۶۰ است که در شهرک ولیعصر(عج) تابلوفروشی دارد. او برایمان تعریف میکند، از زمانی که توانست روی پاهایش راه برود در مغازه پدرش کار کرده و فوتوفن کسبوکار را یاد گرفته است.
گرچه محمودیان مدرک کارشناسی حسابداری دارد، اما در همان زمان فارغالتحصیلی نتوانسته کاری مطابق با رشته تحصیلیاش پیدا کند و بنابراین، تنها راه نجاتش از این وضعیت استفاده از همان هنر و حرفهای بوده که در مغازه پدرش یاد گرفته است.
خودش در این باره میگوید: «خیلی خوشحالم که آن زمان به حرف پدر و مادرم گوش دادم و بیشتر وقتم را در نوجوانی و جوانی در مغازه پدرم گذراندم. البته من بهجز کار در اینجا، تابستانها جاهای مختلفی از جمله در الکتریکی هم کار کردهام. خانوادهام معتقد بودند که نمیخواهند در آینده بچه بیدستوپا تحویل جامعه بدهند؛ این مسئله را برای خودشان ننگ و عار میدانستند.»
محمودیان در ادامه برای ما بازگو میکند که بهجز خودش، دیگر برادرانش هم در مغازه پدری کسبوکار آموختهاند و الان هم بیکار نیستند و میتوانند زندگیشان را بچرخانند.
این جوان هممحلهای نکته مهم دیگری را مطرح میکند و میگوید: «من از اینکه با مدرک کارشناسی در یک مغازه تابلوفروشی کسبوکاری دارم، به هیچ عنوان ناراضی و ناشکر نیستم. به هر حال، عقیده دارم که کاسب تحصیلکرده خیلی بهتر میتواند با افراد جامعه تعامل داشته باشد. خیلی خوشحالم از اینکه حرفه و فنی را یادگرفتم تا سربار جامعه نباشم.»
«اسماعیل بینایی»، از فعالان حوزه کسبوکار، میگوید: «قدیمترها، واحدی درسی در دبیرستانها برای دانشآموزان وجود داشت به نام «طرح کاد» که کاملاً عملی بود. بچهها باید طبق علاقه و اشتیاق خودشان در یک مغازه و کارگاه، در محدوده محل زندگی، مشغول به کار میشدند و دستآخر این استاد و مغازهدار بود که بر اساس مهارت و میزان یادگیری آن حرفه، مثل برقکاری، مکانیکی و... به دانشآموزان نمره میداد. گرچه گذراندان این واحد عملی برای بچههای سالهای آخر دبیرستان اجباری بود و در ابتدا برای برخی دانشآموزان خوشایند نبود، اما به مرور زمان نظرشان تغییر میکرد و با اشتیاق فراوان در این کارگاههای مهارتی شرکت میکردند.»
بینایی میگوید: «متأسفانه دوره آموزش و مهارت «طرح کاد» فقط در نظام قدیم آموزشی در دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ وجود داشت و از سال ۱۳۷۳ بهطور کامل این درس عملی از سیستم آموزشی مدارس حذف شد.»
شاید برایتان جالب باشد که منطقه ١٨ در جنوب شهر تهران از جمله مناطق پرتعداد در زمینه هنرستانهای فنی و حرفهای و کار و دانش است. در این محدوده جغرافیایی ١٤ مرکز فنی و حرفهای و یک واحد دانشگاهی فنی و حرفهای معتبر و باسابقه به نام انقلاب اسلامی وجود دارد که به دانشآموزان خدمترسانی میکنند.
افزایش سالانه تعداد دانشآموزان مراکز فنی و حرفهای که در محدوده منطقه١٨ فعالیت دارند، گواه این مسئله است که میل و اشتیاق دانشآموزان هنوز در این بخش از شهر تهران به مهارتآموزی و آموختن چنین رشتههایی است. رشتههای فنی و مهارتی که ارتباط مستقیم به بازار تولید و کار و اشتغال در جامعه دارد.
ماهیت کار آموزش در هنرستانها به گونهای است که بیشتر اوقات دانشآموزان به ٢ گروه ١٦نفری تقسیم میشوند و ٣ روز در هفته کار و کارگاه آموزش عملی مهارت با استادان خود در رشتههای مختلف دارند. بنابراین، این شانس و امتیاز بیشتر برای دانشآموزانی است که در آزمون ورودی هنرستانها بالاترین نمره را آورده باشند، حال آنکه در نظام قدیم آموزش و پرورش، کارگاه آموزش فنی «طرح کاد» برای همه دانشآموزان دبیرستانی اجباری بود و همه باید آن را میگذراندند.
هرچند ۳۰ سال و اندی است که دیگر طرح کاد در مدارس اجرا نمیشود، اما بسیاری از خانوادههایی که اکنون در جنوب شهر زندگی میکنند به کسب مهارت و آموزش فرزندان خود در سنین پایینتر و در دوره نوجوانی باور دارند. آنها با عاقبتاندیشی تلاش میکنند با ریلگذاری مناسب در زندگی فرزندان خود مسیر درست را به فرزندان خود نشان دهند تا در آینده چهره موفقی در بازار کار باشند.
نظر شما